شعر های باران خورده ....

ساخت وبلاگ
    آمدی بی ستاره ام کردی نه! نخواندی و پاره ام کردی عشق من یک اتاق خالی بود نخریدی، اجاره ام کردی باید از دورتر سلام کنم هر چه کردم نشد قیام کنم تو به تابیدنت ادامه بده من نباید خیال خام کنم ((محسن انشایی))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 237 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 20:14

    فك ميكردم كه شاعرا تنها معنى واژه ها رو ميشناسن حسشون شبيه هيچكس نيست همشون خداى احساسن فكر بغضاى شاپرك هستن واسه مرگ گلها عزادارن هر چى حس قشنگه تو دنيا همه رو شاعرا يه جا دارن فك ميكردم كه جنس بارونن همشون زُلال و بى باكن دلشون مث شعرشون خوبه فك ميكردم كه شاعرا پاكن اينجا هيچكى شبيه حرفاش نيست روى قولش كسى نميمونه كى ميگه شاعرا وفادارن؟ دلم از شعر و شاعرى خونه ((پرنا قياسى))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : فک میکنی که پیرم, نویسنده : am-bibakd بازدید : 253 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 20:14

    اینگــونـه روا نیست کــه دور از تــــو بمــانم بایــد که در این خــــانه نفسهــــای تو باشد ایـــن زن کــه بــه دور از تـو دلــش تاب ندارد شایــد که شـــــریک دل تنهـــــای تو باشــد ((پرنا قياسى))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 249 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 20:13

    بگذار که خلسه گاه دیدار شوم از هر چه ندیدنی ست سرشار شوم ای صبح به دیده ام مکش سرمه ی نور من خواب نبوده ام که بیدار شوم ((ایرج زبردست))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 234 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 20:13

    راضی ام اگر عاشقانه بمیرم راضی ام که من با عشق زاده می شوم و با عشق می میرم به آن پناه می برم و جز آن راهی برای رهانیدن نمی شناسم راضی ام که عاشقانه مردن تولدی دگر است عاشقانه مردن تولدی دگر است ((ندی انسی الحاج)) مترجم : محبوبه افشاری   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 249 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 20:13

    روز می رسد شب می گذرد و قطاری که تو در انتظار آنی ؛ هرگز نه می رسد و نه می گذرد... ((چیستا یثربی))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : یک روز میرسد یک ملافه سفید,یک روز میرسد,روز قیامت کی می رسد, نویسنده : am-bibakd بازدید : 229 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 20:13

    رفتن بارانیت خورشید راهم خسته کرد جان یاران قصد رفتن می کنی تنها مرو ((ویدا احسان))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 269 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 20:13

    در آب‌ ها دری باز شد و مهربان‌ ترین بادها از لاله‌ی گوش تو گذشتند ((غلامرضا بروسان))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : در آب ها دری باز شد,آب در هاون کوبیدن,تحقیق در مورد آب های زیرزمینی, نویسنده : am-bibakd بازدید : 247 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 20:13

    ﺍﺳﺮﺍﺭِ ﻏﻤﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﺳﻮﺍﯼِ ﺟﻬﺎﻧﻢ ﮐﺮﺩ، ﺍﯾﻦ ﺭﻧﮓ ﭘﺮﯾﺪن‌ها... ((ﯾﻐﻤﺎﯼ جندقی))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : اسرار غمش گفتم در سينه نگه دارم,اسرار غمش گفتم در سينه نهان دارم,اسرار غمش گفتم, نویسنده : am-bibakd بازدید : 392 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 20:12

    تو را دوست می دارم چون گناهی که هیچگاه نتوانستم از آن توبه کنم . ((محمد شیرین زاده))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : شعر تو را دوست دارم,شعر تو را چشم در راهم,شعر تو را میخوانم,شعر تو را,شعر تو را میخواهم,شعر تو را با غیر میبینم,شعر تو را من دوست میدارم,شعر تو را چگونه بشناسم,شعر تو را دوست دارم شاملو,شعر تو را نادیدن ما, نویسنده : am-bibakd بازدید : 252 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 20:12

  بر سر نکشت درتب غم هیچکس مرا جز دود دل که بست نفس بر نفس مرا من سر زنم به سنگ و تو ساغر زنی به غیر این سرزنش میانهٔ عشاق بس مرا روزی که میرم از غم محمل نشین خود بهر عزا بس است فغان جرس مرا زین چاکهای سینه که کردند ره به هم ترسم که مرغ روح پرد از قفس مرا وحشی نمی‌زدم چو مگس دست غم به سر بودی اگر به خوان طرب دسترس مرا ((وحشی بافقی))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 229 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 6:43

  بر قول مدعی مکش ای فتنه‌گر مرا گر می‌کشی بکش به گناه دگر مرا پیشت به قدر غیر مرا اعتبار نیست بی اعتبار کرده فلک این‌قَدَر مرا شوقم چنان فزود که هرگه نهان شوی باید دوید بر سر صد رهگذر مرا برگردنم ز تیغ تو صد بار منت است زیرا که وارهاند ز صد دردسر مرا وحشی صفت ز عیب کسان دیده بسته‌ام ای عیبجو برو که بس است این هنر مرا ((وحشی بافقی))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 226 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 6:43

  ننموده استخوان ز تن ناتوان مرا پیدا شده فتیلهٔ زخم نهان مرا تا زد به نام من غم او قرعهٔ جنون شد پاره پاره قرعه صفت استخوان مرا عمری به سر سبوی حریفان کشیده‌ام هرگز ندیده است کسی سرگران مرا از یک نفس برآر ز من دود شمعسان نبود اگر به بزم تو ، بند زبان مرا وحشی ببین که یار به عشرت سرا نشست بیرون در گذاشت به حال سگان مرا ((وحشی بافقی))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 248 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 6:43

  خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را سوخت عشق خانه سوز اول متاع خانه را خواه آتش گوی و خواهی قرب، معنی واحد است قرب شمع است آنکه خاکستر کند پروانه را هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق کاینهمه گفتند و آخر نیست این افسانه را گرد ننشیند به طرف دامن آزادگان گر براندازد فلک بنیاد این ویرانه را می ز رطل عشق خوردن کار هر بی ظرف نیست وحشیی باید که بر لب گیرد این پیمانه را ((وحشی بافقی))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : خانه پر بود از متاع صبر,خانه هاشان پر داوودی بود, نویسنده : am-bibakd بازدید : 254 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 6:43

  ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را دادم از خاکستر گلخن صفا آیینه را پیش رندان حق شناسی در لباسی دیگر است پر به ما منمای زاهد خرقهٔ پشمینه را گنج صبری بیش ازین در دل به قدر خویش بود لشکر غم کرد غارت نقد این گنجینه را روز مردن درد دل بر خاک می‌سازم رقم چون کنم کس نیست تا گویم غم دیرینه را گر به کشتن کین وحشی می‌رود از سینه‌ات کرد خون خود بحل ، بردار تیغ کینه را ((وحشی بافقی))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 236 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 6:43

  کس نزد هرگز در غمخانهٔ اهل وفا گر بدو گویند بر در ، کیست گوید آشنا چیست باز این زود رفتن یا چنین دیر آمدن بعد عمری کامدی بنشین زمانی پیش ما چون نمی‌آید به ساحل غرقهٔ دریای عشق می‌زند بیهوده از بهر چه چندین دست و پا گفته‌ای هر جا که می‌بینم فلان را می‌کشم خوش نویدی داده‌ای اما نمی‌آری بجا چهره خاک آلود وحشی می‌رسد چون گرد باد از کجا می‌آید این دیوانهٔ سر در هوا ((وحشی بافقی))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 231 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 6:43

  سد حیف از محبت بیش از قیاس ما با بیوفای حق وفا ناشناس ما بودی به راه سیل بسی به که راه او طرح بنای عشق محبت اساس ما عیبش کنند ناگه و باشد به جای خویش گو دور دار اطلس خویش از پلاس ما ما را به دست رشک مده خود بکش به جور اینست از مروت تو التماس ما کفران نعمتش سبب قطع وصل شد زینش بتر سزاست دل ناسپاس ما ترسم که نایدش به نظر بند پاره نیز دارد اگر نگاه تو زینگونه پاس ما وحشی ازین عزا بدرآییم ، تا به کی باشد کهن پلاس مصیبت لباس ما ((وحشی بافقی))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 250 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 6:43

  بسیار گرم پیش منه در هلاک ما اندیشه کن ز حال دل دردناک ما زهر ندامتی‌ست که بردیم زیر خاک این سبزه‌ای که سر زده از روی خاک ما مغرور حسن خود مشو و قصد ما مکن کاین حسن تست از اثر عشق پاک ما بیرون دویده‌ایم ز محنت سرای غم معلوم می‌شود ز گریبان چاک ما وحشی ریاض همت ما زان فزونتر است کاوراق سبز چرخ شود برگ تاک ما ((وحشی بافقی))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 228 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 6:43

  مثل آن مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت حال من بد بود اما هیچ کس باور نداشت! خوب می دانم که "تنهایی" مرا دق می دهد عشق هم در چنته اش چیزی از این بهتر نداشت! آنقدر می ترسم از بی رحمی پاییز که ترس من را روز پایانی شهریور نداشت! زندگی ظرف بلوری بود کنج خانه ام ناگهان افتاد از چشمم، ولی مو برنداشت! حال من، حال گل سرخی ست در چنگ مغول هیچ کس حالی شبیه من به جز "قیصر" نداشت! ((مریم آرام))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : مثل آن مرداب غمگینی که,مثل آن مرداب غمگینی, نویسنده : am-bibakd بازدید : 376 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 6:43

  مِثل رودی پُر شور غَـرقِ تشویٖشم مَن وا کُــن آغوشَت را تــا که آراٰم شَـــوم   ((مهدی محققی))   شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 233 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 6:43

خبرنامه